نهاد
برای پیدا کردن نهاد به اوّلِ فعل، «چه چیزی؟» یا «چه کسی؟» اضافه می کنیم و نهاد
را به دست می آوریم؛ مانند:
درویش، آخرتش را به دنیا دربازد.=چه کسی دربازد؟درویش ، نهاد است.
راه شناخت مفعول: به اول فعل، (چه چیز را؟ یا چه کسی را؟) اضافه
می کنیم، اگر معنی بدهد آن فعل نیاز به مفعول دارد و مفعول در جواب (چه چیز را؟)
یا (چه کس را؟) می آید؛ مانند:
خوب جهان را ببین ← چه چیز را ببین؟ ← جهان را ← جهان = مفعول
متمم
متمم مانند نهاد، مفعول، مسند یکی از نقش های دستوری است که توضیحی بیشتر
درباره جمله می دهد.
* متمم بعد از حرف اضافه قرار می گیرد؛ مانند: «دل شود گر به علم بیننده».
به «حرف اضافه» علم «متمم».
نکته:
1- گاهی قبل و بعد متمم حرف اضافه می آید؛ مثل:
مهتری گر به کام شیر در، است.← به «حرف اضافه» ، کام شیر «گروه متممی» ،
در «حرف اضافه».
2- گاهی حرف «را» به معنی «از» ، «به» ، «برای» به کار می رود؛ در این صورت،
اغلب واژه ی قبل از «را» متمم می شود؛ مثل:
لیکن چنان مگو صبا را خبر شود.← صبا «متمم» ، را (= به) حرف اضافه (به صبا)
بهتر یاد بگیریم:
پرسش: نوع «را» را در بیت زیر، مشخص کنید.
علم، بال است مرغ جانت را بر سپهر او بَرَد روانت را
پاسخ: «را» در مصراع به معنی «برای» حرف اضافه است. ← برای مرغ جانت.
«را» در مصراع دوم، نشانه ی
مفعولی است. «چه چیز را بر سپهر بَرَد؟» ← روانت را ← گروه مفعولی.
توراپروازبس زوداست ودشوار زنوکاران که خواهدکاربسیار
یعنی پرواز برای تو زود است.(را )به معنی برای است که حرف اضافه می باشد
و تو متمم می شود.
نکته:
1- حروف اضافه عبارتند از: به، با، بی، بدون، مگر (= به معنی جز)، از بهر، بهرِ، برایِ، از برایِ، سویِ، به سویِ، ا
ندر، به منظورِ، ب وسیله یِ، به سانِ، به کردارِ، مانند، همانند، همچو، همچون؛ مانند:
بدرید کتفش به کردارِ شیر ← به کردارِ «حرف اضافه» و شیر «متمم» است.
2- اگر «چو و چون» به معنی «مثل و مانند» به کار روند، حرفِ اضافه هستند، مانند:
«چون شیر به خود سِپَه شکن باش فرزند خصال خویشتن باش» ← چون «حرف اضافه» و شیر «متمم»
«تا نشود راز چو روز آشکار تا نشویم از پدرش، شرمسار» ← چو «حرف اضافه» و روز «متمم» است.
3- هرگاه «تا» فاصله ی مکان یا زمان را بیان می کند، حرف اضافه است؛ مانند:
«تا» قیامت، سخن اندر کرم و رحمت او. ← «تا» حرف اضافه است و بر مکان دلالت دارد.
از اول صبح ازل (= زمانِ بی آغاز) تا آخر شامِ ابد (= پایان). ← «تا» حرف اضافه و بر زمان دلالت دارد.
4- «زیِ» به معنی «سویِ» حرف اضافه است؛ مانند:
زی پدرش رفت و خبردار کرد تا پدرش، چاره ی آن کار کرده ← «زی» حرف اضافه. «پدرش» متمم.
* دقت داشته باشید که «را» ی مفعولی، در جمله ای می آید که فعل آن گذرا به مفعول (متعدّی= مفعول پذیر)
باشد. علاوه بر این «را» ی مفعولی بعد از مفعول قرار می گیرد.
روش پیدا کردن مسند
به اول فعل های اسنادی، کلمه های «چگونه؟» یا «چی؟» اضافه می کنیم و مسند را به دست می آوریم؛ مانند:
دانش آموزان از کار خود راضی شدند. ← چگونه شدند؟ راضی ← مسند.
پیش گویی آنها، درست بود. ← چی بود؟ ← درست ← مسند.